جوجه مامان
سلام خدا رو شکر باز یه فرصتی گیر اومدتا بتونم گوشه ایی از خاطرات نو گلم رو بنویسم
دختر نازم فردا٩ ماهش پر میشه و میره تو ١٠ ماه قرار جمعه همین هفته واسش آش دندونی بریزیم خلاصه بخت این آش دندونیش هم باز شد
وروجک مامانی خیلی شیطون شده یه لحظه آروم و قرار نداره فقط زمانی یه جا میمونه که خواب باشه در غیر این صورت باید دنبالش بری نیفته از زیر تلویزیونی گرفته تا میز عسلی و هر چی که بتونه بهش دستشو بگیره و وایسه روزی چند بار با کله زمین خوردن دیگه رو شاخشه
جوجوی مامان تازگی مثل جوجه غذا میخوره انار رو دون کردیم گذاشتیم جلوش تو هر دستش یه دونه انار گذاشت از ترس این که دیگه بهش نرسه مثل جوجه با کله میرفت تو بشقاب و انار میخورد من که از شدت خنده اشکم در اومده بود
ناز نازی مامان اونقدر شیطونی کردی که خوابت برد فرقی نمیکنه خواب باشی یا بیدار در هر صورت آسمون مامان و بابا یه ماه داره که اونم تویی
هزار تا بوسه واسه لبای قرمز کوچولوت
عااااااااااااااااااااشقققققققققققققتمممممممممممممممممم